توضیحاتی در مورد نیروی زلزله:
۱. از زمان تولد ضوابط بارگذاری زلزله در سال ۱۹۱۰ تا کنون میلیونها
ساختمان در جهان براساس نیروی پیشنهادی در آیین نامه طرح و اجرا شده اند. تقریبا اکثر آیین نامه های جهان یک برش پایه حدود یکدهم وزن
ساختمان را در نظر میگیرد که به صورت تقریبا خطی در طبقات توزیع میگردد.
۲. همانطور که در نظرات اعلام شده بخوبی مشاهده میشود تصور عام بر این است که حرکت زمین ناشی از زلزله در پی
ساختمان حرکتی را بوجود می آورد که بر اساس قوانین فیزیکی و معادلات دینامیک
سازه موجب ایجاد ارتعاش و نیروی در اجزای
سازه میگردد.
۳. نه تنها در اظهار نظر دوستان، که در هیچیک از کتب و مقالات بیشماری که در ۵۰ سال گذشته نوشته شده ارتباط دقیق میان نیروههایی که بر اساس این روش علمی محاسبه شده باشد و آنچه در آیین نامه های زلزله در سراسر جهان مبنای
طراحی است ارائه نشده و اگر هم بحثی مطرح شده صرفا در حد کلی گویی است.
۴. در سالهای ۱۹۱۰ تا ۱۹۴۰ که اولین شتابنگاشت ثبت شد (ال سنترو در امریکا) اطلاعی از مقدار دقیق نیروی زلزله در دست نبود زیرا رکوردی وجود نداشت. بنابراین نیروی زلزله پیشنهادی صرفا بر پایه فرض استوار بود. حتی بعد از ثبت رکوردهای شتاب حداقل ۲۵ سال طول کشید تا جامعه علمی دریابد نیرویی که زلزله در
سازه ایجاد میکند بسیار بزرگتر از مقادیر مفروض است.
۵. بخوبی میتوان دریافت که
سازه هایی که بر اساس ضوابط آیین نامه طرح شوند در زلزله های قوی تسلیم میشوند.
۶. هنگامی که
سازه ای در زلزله تسلیم شود نیروهای ایجاد شده در اعضای
سازه بیش از آنکه تابع زلزله باشند متاثر از مقاومت تسلیم
سازه اند و دیگر در اینجا نیروی زلزله معنای متعارف خود را از دست میدهد و بحث محاسبه نیروی
سازهبه یک دور تسلسل منطقی می انجامد.
۷. بدین ترتیب اگر
سازه ۷۰۰ کیلوگرمی بر اساس نیروی زلزله طرح برابر ۱۰۰ کیلوگرم
طراحی شود و مقاومت تسلیم آن ۱۱۰ کیلوگرم باشد، نیروی ایجاد شده در آن تحت زلزله بم ۱۱۰ کیلوگرم است، تحت زلزله های طبس، منجیل، ال سنترو، پارک فیلد، کرایست چرچ و … همه و همه برابر ۱۱۰ کیلوگرم است. این دقت عجیب و بیمانند در پیش بینی نیروی زلزله قدرت آیین نامه را نشان نمیدهد زیرا بدیهی است طبق بحث فوق،
سازه در همه این زلزله ها به تسلیم میرسد و در نتیجه حداکثر نیروی قابل انتقال از طریق اعضا به جرم
سازه برابر با مقاومت تسلیم
سازه است که ۱۱۰ کیلوگرم میباشد. اکنون اگر
سازه بجای ۱۰۰ کیلوگرم برای ۷۰ کیلوگرم
طراحی شود، نیروی ایجاد شده در آن به همین نسبت کاهش می یابد و به عکس، هنگامی که برای ۱۷۰ کیلوگرم
طراحی شود، نیروی زلزله به همین نسبت افزایش می یابد. این مطلب را تعدادی از دوستان بخوبی متوجه شده و بیان نمودند.
۸. پس از روشن شدن این حقیقت که مقدار نیروی زلزله بسیار بزرگتر از فرضیات ماست، تکاپویی زیادی برای حل مساله صورت گرفت. در سال ۱۹۷۸ انجمن مهندسان
سازه کالیفرنیا با طرح ایده ضریب رفتار بظاهر این مشکل را حل کرد. خیلی ساده. این ضریب عبارت است از نسبت نیروی ارتجاعی به غیرارتجاعی. تقریبا همه جهان متقاعد شدند که موضوع حل شده. مخالفتی با این پیشنهاد ابراز نگردید و خیلی زود این ایده در همه جا مورد استقبال گرفت.
۹. باید دانست ضریب رفتار هیچ پایه و اساسی ندارد و صرفا بازی با الفاظ است. صحبت در این مورد مفصل است و بنده در سی سال گذشته در کلاسها، سمینارها و کتبم تلاش کرده ام این موضوع را روشن سازم. بحث در مورد آن نیاز به فرصت بیشتری دارد که انشاله در آینده به آن خواهم پرداخت.
۱۰. محاسبه نیروها عموما برای آن است که
سازه را برای این نیروها طرح کنیم تا
سازه تحت این نیروها نه تنها تسلیم نشود بلکه یک فاصله ایمن با تسلیم را حفظ کند. رعایت این فاصله ایمن معیار
طراحی ما میباشد. در مورد زلزله این معیار نقض میشود و لازم است معیار دیگری جایگزین آن شود. بدون این جایگزینی، استفاده از نیروی زلزله بی معناست و این همان خلائی است که در ایده ضریب رفتار وجود داشت.
در این مورد سخن بسیار زیاد است اما برای طرح آن نیاز به فرصت بیشتری است که امیدوارم در آینده نزدیک فراهم گردد
۱۱. هرچند در طرح ایده ضریب رفتار به از دست رفتار ملاک
طراحی اشاره ای نشد اما بطور ضمنی مطرح شد که کاهش نیروهای ارتجاعی زلزله به علت شکل پذیری
سازه است. شکل پذیری یک واژه کلی است و مادام که رابطه کمی بین شکل پذیری و ضریب رفتار مشخص نشده باشد صرفا تحویل مجهول به مجهول صورت گرفته است و بس!